سفارش تبلیغ
صبا ویژن
تاریخ : شنبه 94/2/19 | 11:1 عصر | نویسنده : اکبر میرزابیگی

حیف ازین دل که به عشـق توکبابـش کردم

حیف عشــقم که به پای تو خــرابـش کردم

آنقــدر نــاز کشــــیدم کـه تـــو یــارم باشی

خون دل خوردم وهی عشـق حسابش کردم

سیــنه ام را که بغـــیرازغــم دلـدار نداشت

نــذرعـشــق تو به امــید ثـوابـــش کردم

پیش ازاین حال وهـوای دگـری داشت دلم

که به امـــید وصـال تــو جــــوابـش کردم

دل به تو دادم و توقـــدرنــدانسـتی، حیف

زنــد گی را به هــوای تو سـرابـش کردم

دل به تنگ آمد وگفتم به تو امیدی نیست

باز با وعده ی وصل تو مجــابـش کـردم

چه دهم پاسخ دل گرکه بپر سد از من !

که به امید چه این گونه عذابش کردم ؟

شرح این خـون دلی کـزغـم هجـران خوردم

دل به ذوق آمـــد وعـنوان کتابــش کردم





  • paper | بک لینک فا | خرید بک لینک