سفارش تبلیغ
صبا ویژن
تاریخ : دوشنبه 91/12/14 | 10:22 عصر | نویسنده : اکبر میرزابیگی

شهیدان عشق را آغاز کردند
سرود عاشقی را ساز کردند
کبوترهای خونین بال عاشق
ازاینجا تاخدا پرواز کردند

شهیدان واژه ی زیبای عشق اند
حدیث درس استغــنای عشق اند
چه زیبا عشق را تفســیر کردند
شهیدان بهترین معنای عشق اند

شهیدان اسوه ی ایثار و خون اند
شهیدان معنی عشق و جنون اند
مپــــندارید آنــان مردگـــا ن اند
شهیــدان عند ربهـم یرزقون اند

شهیدان چلچراغ راه عشق اند
شهیدان پرتوی از ماه عشق اند
شهیدان سالک کوی حسین اند
شهیدان رهـــروآگـاه عشق اند

شهید سر فرازم ای برادر
تویی روح نمازم ای برادر
تونیکواسوه ی ایثاروخونی
به ایثارت بنازم ای برادر

تقیم به روح پاک ومطهّر شهدای کمنام
برادر روح وجانت رابگردم
مــزار بی نشـانت را بگردم
نشــانی ازتوآمد استــخوانت
عزیزم، استـخوانت رابگردم

برادر روح پاکت رابگردم
روان تا بنا کـت را بگردم
زجبهه ازتوآمدیک پلاکی
عزیزِ من پلاکت رابگردم

تقدیم به روح مطهّر عموی شهیدم ابراهیم میرزابیگی
فدای پیکر پاکت عموجان
فدای حنجرچاکت عموجان
زجبهه ساکت آمد یادگاری
فدای چفیه وساکت عموجان
تقدیم به روح پاک برادر شهیدم علی اصغر میرزابیگی

برادر جان فدای زخم دوشت
فـدای جســـم آرام وخمـوشت
چه خواب نازکردی تا همیشه
مگر کی خوانده لالایی به گوشت؟
عصر جمعه ای با دو تن از همرزمانم (علی وحسین) برروی کوهی روبروی مزارشهیدان نشسته بودیم
نسیم روح افزایی از سمت مزار شهد
ا می وزید.علی گفت؛ شما که شاعرید برای این حال وهوا چیزی
بگوئید ؛ گفتم:                                                                                       
نشستم روی کـوه وروبـــرویم           چه خوش خفته برادربا عمویم
نســیمی جانفـــزا ازسوی آنها           به آرامی وزد گــــاهی بســویم 

دومین یاد واره ی شهدای بیدوی بود ،بنده ی حقیر پس از عرض خیر مقدم به مهمانان اشعا ر فوق رادر وصف عمو وبرادرشهیدم که خواندم،همرزم عزیزم ، حسین آقا ،گفت: شما که زحمت کشیدی ؛لا اقل برای شهیدان آقابیگی و تنگ دست هم،جیزی می گفتی. همان جا ،فی البداهه برای شهید آقابیگی گفتم:

تو مرد جبهه وپیکار بودی           سپاه دین حق را یار بودی

حبیب لشکر روح خــدایی!           اگر چه در لقب مختار بودی

و برای شهید تنکدست هم گفتم:

تو که در رتبه والا و عظیمی         تو که در عالم بالا مقیـمی

گوارایت بود شهـــد شهــادت          شهید راه حق عبد الکریم

  لازم به ذکر است که شهید حاج مختار آقابیگی چون مسن ترین شهید منطقه است (72 سال) ملقب به حبیب ابن مظاهر زمان گردید

و شهید عبد الکریم تنکدست از روستای کشکک واهل تسنن میباشد




تاریخ : یکشنبه 91/12/13 | 1:11 عصر | نویسنده : اکبر میرزابیگی

دیشب زغمت چشم مرا خواب نیامد
می سوخت دل ،ازدیده ولی آب نیامد
گاهی نگهم بردر و گاهی به سما بود
تاصبح، خبــــراز مه ومهـــتاب نیامد


گاه گاهی می شود ازخویشتن گم می شوم
دور می گردم زخود همرنگ مردم می شوم
بـــاز، می آیـم دوبــاره خویـــش راپیـــداکنم
پاک، می ریزم به هم، غرق توهّـم می شوم




تاریخ : شنبه 91/12/12 | 1:48 عصر | نویسنده : اکبر میرزابیگی

نگــاه نافــــذ چشمــان مســتت
ربوده خواب ازچشمانم امشب
نه خوابی ونه آرام و قـــراری
زدی برهـم سروسامانم امشب
به یک تیر نگاه وسوزهجران
عجب آتش زدی برجانم امشب
نگـاهت رامگردان ازنگاهــــم
که من برچشم تومهمانم امشب
دمی برگرد وتجـدیـد نظــــرکن
که دیدارتوراخــواهـانم امشـب
به شوق لحظه ی تجدید دیدار
همینجا تا سحرمی مانم امشب




تاریخ : جمعه 91/12/11 | 9:13 عصر | نویسنده : اکبر میرزابیگی

بیا بشنو حدیث جاعلانه      
بگوش جان بدون چک و چانه
بگویم با تو پندی نغز و شیرین
ز روی طنز و ذوق شاعرانه
بشو همرنگ و همراه جماعت
که تا رسوا نگردی در زمانه
مگو چون آینه یک رنگ و یک رو
عیوب دیگران را صادقانه
که از تو می شوند آزرده خاطر
برانندت ز خود با صد بهانه
عزیزم راستی و صدق و اخلاص
ندارد مشتری ، می دانی یا نه ؟
اگر خواهی به سرها جای گیری
دو روی و صد زبان شو مثل شانه
مگیر این پند را جدی ، که دیده !
که بار کج رسد سالم به خانه
صداقت پیشه کن در زندگانی
اگر خواهی بمانی جاودانه
سعادت گر بخواهی در دوعالم
همه اعمال باید خالصانه
اگر اخلاص در کارت نباشد
(شتر در خواب بیند پنبه دانه )




تاریخ : جمعه 91/12/11 | 4:23 عصر | نویسنده : اکبر میرزابیگی

                      بسم الله الرحمن الرحیم       

    .... اِنّ اللّهَ لایُغَیّرُ ما بِقَومٍ حَتّی یُغَیّروا ما بِاَ نفُسِهِم .....        «سوره ی رعد،آیه ی 11 »

خداوند سر نوشت هیچ قوم وملّتی را تغییر نمی دهد، مگر اینکه خود آنها تغییراتی رادرخود ایجاد کنند.

 ازمهمترین عوامل ایجاد تغییروتحول درهرفرهنگ و قوم وملّتی،جوانان هستند.

ازآنجا که اغلب ، جوانان به جای استفاده از عقل،بیشتر احساساتی عمل می کنند.! گاهی دچار تحوّلاتی می شوند.

که معروفها ، منکر ومنکرات،  معروف  می شوند.!!. ارزش ها،بی ارزش،وبی ارزش ها ارزشی می شوند.!!!!!

آن وقت است ،که خداوند،نعمتش را ازآن قوم سلب م کند. چرا که :

شکر نعمت ،نعمتت افزون کند.         کفر،نعمت،ازکفت بیرون کند.

وامّا.وجه تمایز جوانان،در دفاع مقدس،ودوران اصلاحات.!!

آنها، امیر تیپ ولشــــکر بودند .و

اینها،اســـــیر تبپّ و قیافه اند.

آنها ،دلیرانه در صحنه های جنگ، آرایش نظامی می کردند. و

اینها،ذلیلانه درعرصه ی فرهنگ، آرایش چشم وابرو می کنند.

آنها، باابّهت تمام دربرابر زورمداران،عرض اندام کردند. و

اینها،با وقاحت تمام بر زرمداران،اندام ،! عرضه می کنند.!!

آنها،عرصه ی نبرد بردشمن،تنگ کردند. و

اینها،عرصه ی لباس،بر تن .!

آنها ،دست متجاوز را ازمیهن اسلامی کوتاه کردند. و

اینها،قد مانتو،و فاقِ شلوار را ، کوتاه تر از کوتاه.!!

آنها ، دشمن را به زانو در آوردند. و

اینها، دامن را به بالای زانو !

آنها، دشمن را از خاک میهن بیرون راندند. و

اینها،زلف را ازمقنعه و روسری!

آنها،ابّهت شرق وغرب راشکسـتند. و

اینها،حرمت،قداست،وارزشهارا.. !

آنها،به سختی از میادین مین گذشـتند. و

اینها،به راحتی از دین .!!

و هنوز پیکر جمعی از شهدا را کشف نکرده اند که اینجا عده ای کشف حجاب کرده اند !

پس وای بر ما که هنوز هم هستیم ، هستیم خار در چشم و استخوان در گلو !

دم فرو بند وهیچ مگو،خاموش                 پاره کـن دفــــتر و قلم بشکن

ننویس و نگو ، که دیگر هیچ                 ندهــد ســــود ، درد دل گفـتن

با زمانه تو هم بســوز و بساز                چون بود گاه خون دل خوردن

خاردرچشم و استخوان درحلق                 مرگ تدریجی است این ماندن

با که گوئیم درد خود ایکـــاش                 بود در اختـــــیار ما مــردن !

(باعرض پوزش از جوانا ن عزیزی که در عرصه های علم و پژوهش سرآمد ومایه ی افتخار ند که صد البتّه کم هم نیستند، )




  • paper | بک لینک فا | خرید بک لینک