این بار بپــا شــور حماسی کردیم

تا خـــلق حماسه ی سیاسی کردیم

انکارمکن حضـــورمارا ای خصم

دیدی که تورا چگونه آسی کردیم

کردیـــم نظــام خود دوباره تأییـــد

آنگونه که خواب ازسرخصـم پرید

ما خلق حماسه ی سیاسی کردیــم

( تاکـــورشودهرآنکه نتوانـد دید)

شعــبان مه شور و عشــــق ازراه آمد
یک ماه و سه خورشید دراین ماه آمد
دراوّل آن حسین و عبّاس و علی (ع)
در نیــــمه ی آن بقــــیّة اللّه آمد (عج)

شعـــبان مه فیض ورحمت وختم برات
ماهی که سـراسـرش ثواب و حســنات
یک ماه و سه خورشید دراوجلوه نمود
بریُمــن قــدومشـــان درود و صــلوات

الّلهمّ صلّ علی محمّد و آل محمّد. وعجّل فرجهم

سوم شعبان ،فرخنده زاد روز بزرگ پاسدار اسلام
حضرت اباعبداللّه الحسین(ع) وروز پاسدار
چهارم شعبان، سالروز میلاد با سر سعادت بزرگ جانباز اسلام
حضرت ابوالفضل العباس(ع) وروز جانباز
 وپنجم شعبان فرخنده میلاد امام ذین العابدین(ع)
برهمه ی شیعیان ومحبان اهل بیت عصمت وطهارت
بویژه پاسداران وجانبازان وآزادگان سرافرازخجســتـه و مبـــارک باد

خصم دون ما ملــــتی آزاده ایم
سر به فرمان ولایت داده ایــم
در حمـایت از ولایــت تا ابــد
داغ حسرت بردلت بنهاده ایم

 خصم دون خانه خرابت می کنیم
دل پریشـــان و کبـــابت می کنیم
در تمـــــام صحنـه های انقــلاب
باحضور خود جــوابت می کنیم

خصم دون نقش زمینت می کنیم
خاک ذلّـت بر جبیــــنت می کنیم
بی جهت مارابه سرپیچی مخوان
چـــوب اندر آسـتینـــت می کنیم

خصم دون این بارهم خواروزبونت می کنیم
چون گذشته باز از صحــنه برونت می کنیم
با حضوری بی نظـــیرو انتـــخابی بی بدیـل
خوار تر از پیش در این آزمونــت می کنیم 

چندی است که هستی غم پنهانیم ای درد
پنهــان شده ای در دل طوفانیــــم ای درد

چنــدی است که ازسـوزتودرسوزوگدازم
در بنــد وبــلای تو چوزندانیــــــم ای درد

عمری است که هستی سبب رنج وعذابم
تا چنـــد بـــرآنـی که بـرنجــانیـم ای درد؟

گه چنگ زنی بر همه اعـضــای وجودم
گاهی شـوی اسباب پریشـــانیــم ای درد

سرتا به قدم درتن وجان ریشــه دواندی
ترسم که شـوی باعث ویرانیـــم ای درد

آسوده نگشتم زتو یک لحــــظه در ایـام
دلخسته ازین بی سروسامانیــم ای درد

آن روز که تقـــد یـر نـوشتـــند بــــرآدم
دیدم که تویی نقش به پیشانیـــم ای درد

    وجه افتراق واشتراک چادر و صدف

فرق چادر با صدف دانی که چیست؟
در سیاهی وسفیدی رنگشــــــان
با وجود این تفاوت هر دو را
گوهری بس پر بها در دل نهان

   چادر صدف سیاهی است که گوهری گرانبها در دل دارد.

زن با حجاب گوهری است درصدف و زن بی حجاب بدلی پشت ویترین
تو کدام را می پســـــــندی؟  ارزش خود را محک زن!
    
در و دیوار باشد حافظ باغ
وچادرهم حجاب وحافظ زن
نباشد گر به دور باغ دیوار
بَرَد محصول آن را دزد ورهزن
حجاب زن چنان دیوار باغ است
که محصولش بود از دزد ایمن