• وبلاگ : ناله خاموش
  • يادداشت : عشق بازيهاي من(دو بيتي)
  • نظرات : 0 خصوصي ، 6 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    بعلاوه محل بحث ما آيه دوم بود که مي گويد براي پيروي از شاعر چون نمي توان مقصود او را دريافت ، مثل همان ( شما ) در شعر شما :
    به زيبايي کسي مثل شما نيست
    پس از او نمي توان پيروي کرد ، نه اينکه مي توان و نهي شده باشد ، بلکه نفي است .
    و شما بحث را از جايش خارج فرموديد و ...
    پاسخ

    سلام بر شما دوست فقيه کنجکاو؛ از کنجکاوي وتفقّه تان خرسندم،اما من هرچه جستجو کردم،هيچ ارتباطي بين معني وترجمه ي آيات مورد بحث با تر جمه اي که شما ارائه کرديد نمي بينم؛! در ثاني ،در اولين پاسخ به شما عرض کردم که شعر زبان حال است؛وبستگي به حال شاعر دارد که در هنگام سرودن چه منظوري دارد!!! وقتي ميگويد به زيبايي کسي مثل «شما» نيست! بستگي دارد که در حال عشقبازي با معشوق حقيقي بوده ؟يا معشوق مجازي ؟! در هر صورت بيان حال است؛ هيچ جاي اشکال هم نيست! حالا اين خواننده است که به مقتضاي حالش چه برداشتي بکند !ميتواند اين «شما» را دلبر حقيقي فرض کند يا دلبر مجازي! وثالثاً مگر قراراست کسي از شاعر پيروي کند؟!! مگر شاعر پيغمبره که مردم از او وشعرش پيروي کنند؟! فرق شاعر با ساير مردم اينه که حرف دلش را به صورت منظوم بيان ميکند.وبنا نيست همه ي اشعار شعرا بر دل همه بنشيند! من خودم گاهي ميشود که آنقدر از اشعار خودم لذت ميبرم که نگو ،گاهي هم پيش ميآيد که آنقدر از شعرام بدم ميآيد که از هرچه شعر وشاعره متنفر ميشم. بيخيال بابا زياد خودتو اذيت نکن که اين «شما » کيه؟ هرکه دلت ميخواد حسابش کن.